دیشب حدودای ساعت دو بود که نشستم واسه پیدا کردن دوستای قدیمی...
از روی کامنتای وب قبلی و قبل تری بعضیارو پیدا کردم ولی میدونین دلم از چی خیلی گرفت...
از اینکه من انقدر بی خبر رفتم و یه ذره ارزش واسه زحمتام و دوستام قائل نشدم:)انقدر راحت این دورانو از دست دادم...
حالا که برگشتم نه خبری از اوناست نه اون وبای قدیمی:)کافیه یه سر به برترین بلاگای سال ۹۶ بیان بزنم تا چشمام خون گریه کنه:(
خیلیا نیستن خیلییییییا.... خیلی وبا رفتن که باهاشون یه عالمه خاطره داشتم...من خیلی کوچیک بودم و بعضیاشونو با جون و دل دنبال میکردم...
تموم تلاشمو میکردم تا مثل اونا باشم مثل اونا حرف بزنم مثل اونا فکر کنم:)
اما الان که برگشتم خبری نیست....
اگه هستن که یه گوشه ای بی سر و صدا و دور از هیاهو واسه خودشون مینویسن...
خیلیاشونم که اصلا نتونستم پیدا کنم مثل شاهتوت،خرمالو،بانوی فیروزه ای،دغدغه های خانم مشوش،زد اچ ار،اینجا زیر باران و...... همه ی اونایی که دلتنگ ترینم واسه خوندن پستاشون:(
یه جایی دیدم وبا دارن فیلتر میشن راسته؟
اگه از قدیمی ترا خبری دارین بهم بگین حتما^_^
فضای بیان خیلیییی عوض شده اکثرا هم سنای خودمو میبینم اینجا و خوشحالم واسشون...
.
.
.
.
.
.
پشیمونم که این مدت نبودم:(
ولی من تسلیم نمیشم^_^
به رسم قدیم مینویسم...به احترام خاطره هام:)
همون قدر ساده...همون قدر صمیمی....با پ.ن با هشتگای الکی:)
الان اومدم که برای خودم باشم:)
با احترام :)
•|پَـــــــرواز|•